عشق ممنوع


 

.

 

 

من و افکارم


.

.

.

-اون چرا متوجه نشد من دوستش دارم :   

. 

*چی داری میگی بابا  مگه میشه متوجه نشده باشه .صد در صد فهمیده  که خیلی دوستش داری .

.

-پس چرا هیچ اقدامی انجام نداد ؟    

.       

 *خوب خنگی ها حتما یه نفرو دوست داشته که اونم منتظر یکی دیگه بود

.

-نه بابا من اونو می شناسم اصلا اهل این حرفا نیست

.   

 * اخه تو چطوراونو می شناسی رو همین حساب که یه مدت باهاش حرف میزدی شناختیش؟

.

-اره تو همین مدت شناختمش

.  

 

     *اصلا به من چه

 

-معلوم نیست الان داره چکار میکنه  و کجا هست  شاید یه مشکل بزرگی داشته  باشه  و اعصابش  واسه همین خورد باشه

.واسه  همین خورده

*ای بابا تو هم دلت خوشه ها  حتما الان با هر شب با فامیلاش خوش می گذرونه  و هیچ فکر وخیال مشکلی نداره و انگار نه انگار که تو وجود داشتی و داری


-ای بابا تو هم منفی گراییت  ما رو کشت  ولی خوب قبول دارم که دیگه منو نمیشناسه


*ولی من میگم شاید احساس کرد که تو دوستش نداری و برای سوء استفاده از اون بهش میگی دوستش داری


-نه اون خودش خوب فهمید که من هیچ قصدی ندارم و فقط بهش علاقه دارم و دوستش دارم


*حالا شاید ادمای مثل تو دوروبرش زیاد بوده و این حرفها واسش عادی بوده ؟


-اره اینو قبول دارم  کلا گوشش از کلمه دوستت دارم پر بوده و حتما منم انداخت کنار اونا

ولی خداییش دلم واسش لک زده


*اره خوب معلومه که دلت تنگ میشه و تا ابد هم تو ذهنت موندگار هست . تو واقعا دوستش داشتی


-همش دوس دارم بهش اس بدم یا اینکه صداشو بشنوم


*نه بابا این کارو نکنی ها . حالا که دیگه رفته بزار بره . اصلا نزار وجودتو حس کنه


-من میگم شاید دوست داشت از یه طریق دیگه اقدام کنم ؟


*نه اگه دوست داشت مطمئن باش یه کاری میکرد که فک کنی اون دوستت داره دخترا خیلی خوب این کارها رو بلدن


-اخه پس واسه چی گذاشت و رفت؟


*باز که برگشتی سر پله اول . معلومه که به تو هیچ علاقه ای نداشت .اگر داشت بعد از چندین سال یه پاسخی میداد


ولی کاش الان با اون بودم اگه الان بودم نمیزاشتم غم تو صورتش باشه اینقدر که من دوستش دارم.


اینقدر کاش ، کاش نکن . زهی خیال باطل دنیا که ارزش این حرفا رو نداره به فکر ایندت باش


برو بابا تو هم با اینده .

ولی من همیشه حس می کردم که اون دوستم داره ولی نمیتونه کاری کنه که من بفهمم


عجب ادمی هستی ها .همین الان گفتی اون اهل دوستی نبود!!

یه سوال بپرسم ؟


بپرس


اگه بفهمی ازدواج کرده چکار می کنی؟


نمیتونم حتی به این موضوع فکر کنم چه برسه به اینکه وقتی بفهمم

ولی خداییش دلم واسش یه ذره شده


هه هه یادمه یه روزی در جواب حرفت می گفت به جهنم. منم الان بهت میگم به جهنم

چرا حالیت نمیشه اون دیگه نیست ؟


چرا حالیم میشه ولی خوب چکار میشه کرد ؟


یادمه همیشه قهر میکردین میگفت واسم دلفین بخر خوب برو بخر واسش بزار دم خونشون

مسخره نکن


اوکی


*الان چرا اینا رو اینجا مینویسی ادم مگه فکرشو میاره تو وبلاگ؟


-اره خوب وبلاگ من شخصیه دوست دارم این کارو کنم

-ولی کاش میدونستم که میدونه دوستش دارم


*برو بابا دلت خوشه . اون کجا سیر میکنه  و تو کجا سیر میکنی... مطمئن باش فهمید دوستش

داری و لی اینم مطمئن باش که یه دلیلی هست که گذاشت رفت.


منظورت اینکه واسه کارهایی که کردم ارتباطشو قطع کرد؟


نه بابا مگه بچه اس؟ دلیلی محکم تر از این حرفا


حالا بیخیال. سرم درد گرفته ..........


اوکی پس برو به جهنم   ووووووو


 

 


دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,

|
 

تو رو وافعا میخواهم

یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن ... !
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم ... !
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده , راهشون رو کج میکنن از یه طرف  دیگه میرن که اون نپره ... !
همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون ... !
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش میگیرن تا از ... !
... ... اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن ... !

اینایی که همیشه میخندن ... !

 
 

 
4613214492832.jpg


اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن ... !
همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن ... !
اینا ......... !اسمشونو تو بذار.....
تو رو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه
, تنهاشون نذارین ؛ داغون میشن


دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,

|
 

تو رو وافعا میخواهم

یه آدمایی هستن که همیشه با حوصله جواب اس ام اساتو میدن ... !
هروقت ازشون بپرسی چطوری؟ میگن خوبم ... !
وقتی میبینن یه گنجشک داره رو زمین دنبال غذا میگرده , راهشون رو کج میکنن از یه طرف  دیگه میرن که اون نپره ... !
همینایی که تو سرما اگه یخ ام بزنن, دستتو ول نمیکنن بزارن تو جیبشون ... !
آدمایی که از بغل کردن بیشتر آرامش میگیرن تا از ... !
... ... اونایی که تو تلفن یهویی ساکت میشن ... !

اینایی که همیشه میخندن ... !

 
 

 
4613214492832.jpg


اینایی که تو چله زمستون پیشنهاد بستنی خوردن میدن ... !
همونایین که براتون حاضرن هرکاری بکنن ... !
اینا ......... !اسمشونو تو بذار.....
تو رو خدا اگه باهاشون میرید تو رابطه
, تنهاشون نذارین ؛ داغون میشن


دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,

|
 

امشب

 

 

 

تمام شب برایم دعا کردی نگو که فراموشم کردی من باور نمیکنم


 

ان روز که رفتی باورم نمیشد اما اکنون بعد از هفت سال باور میکنم ودر غم رفتنت به سوگ میشینم اگر می توانی از دنیا فراموش شدگان باز گرد یا مرا نیز پیش خود ببر

 


دو شنبه 17 مهر 1391برچسب:,

|
 

تو خواب ببين..........

بیا معامله کنیم...!

تو بخواب من بنشینم کنار تخت

تو خواب ببین من هم شروع کنم به نوشتن رویاهایت...

قسم یاد میکنم هر انچه ببینی همان را مینویسم!

میخواهی که فرار کنیم در رویاهایت؟

بدون هیچ واهمه ای از عاقبت کارمان تو کفش هایت را در بیاور و پا برهنه،

من هم چشم هایم راببندم هر کجا که پا گذاشتی یک غزل ،یک بیت...!





پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:,

|
 

دوستت دارم تا پاي جون

یادته یه روز بهت گفتم دوست دارم ،میمونم تا ابد من باهات

یادمه گرفتی دستامو آروم تو گوشم گفتی منم میمونم همیشه به پات

 

 


پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:,

|
 

وقتي دلم بهونه ميگيره

وقتی دلم بهونه بودنتو میگیره.....

 با شنــیدن هر صدایی اشکم درمیاد....

چه بـرسه تـــو صدام کنی....

دلم بهونه میگیره تو آغوشـــت گم بشم.....

و من با چشمایه خیس خودخواهانه آرزو میکنم....

همیشـــه داشـــتنه تـــــــــو رو ......


پنج شنبه 13 مهر 1391برچسب:,

|
 

تقديم به خاله روشاي عزيزم كه عزيز خودمه

 

 

خاله روشا جونم اميدوارم خوشت بياد


یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,

|
 

تقدیم به بهترینم عزیزترینم خاله آیناز نازم

 

شکلکهای جالب
آروین

شکلکهای
جالب آروین

شکلکهای
جالب آروین

شکلکهای
جالب آروین

شکلکهای جالب
آروین

شکلکهای جالب
آروین 

 

اين آخري فقط و فقط خلشي خودته خاله آينازي جونم


یک شنبه 9 مهر 1391برچسب:,

|
 

خزون

 

من اگه هنوز میخونم واسه خاطر دل توست

شعر من صدای غم نیست هم صدای حسرت توست

عزیزم اگه خزونم واست از بهار میخونم

تورو تنها نمیذارم گرچه تنها جا میمونم

اگه تو شبای سردت با خودت تنها میشینی

من برات میخونم از عشق تا که فردا رو ببینی

اگه هم صدای اشکی واسه آرزوی بر باد

من برات میخونم ای گل نوبهارو نبر از یاد

همه دلخوشیم به اینه که تو یادت موندگارم

گرچه عمریه تو این دشت یه خزون بی بهارم




 



 


سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:,

|
 

اگه از عشق

 

اگه از عشق میشه قصه نوشت ...

میشه از عشق تو گفت ...

میشه با ستاره های چشم تو مغرب نو ، مشرق نو برپا کرد ...

میشه از برق نگاهت خورشیدو خاکستر کرد ...

میشه از گَندُمیای سر زلفت یه عالم شعر نوشت ...

آره از عشق تو دیوونگی هم عالَمیه ...

آره از عشق تو مُردن داره ... آره از عشق تو مردن داره ...

میشه از عشق تو مُرد و دیگه از دست همه راحت شد ...

میشه از عشق تو مُرد و دیگه از دست تو هم راحت شد ...

آره از عشق تو دیوونگی هم عالَمیه ...


اگه از عشق میشه قصه نوشت ...

میشه از عشق تو گفت ...




 


سه شنبه 4 مهر 1391برچسب:,

|
 

حرف دلت را بگو

چشم های بسته ی تورو، با بوسه بازش می کنم
قلب شکسته ی تورو، خودم نوازش می کنم
نمی زارم تنگ غروب، دلت بگیره از کسی
تا وقتی من کنارتم، به هر چی می خوای می رسی

خودم بغل می گیرمت، پر می شم از عطر تنت
کاشکی تو هم بفهمی که، می میرم از نبودنت
خودم به جای تو شب ها، بهونه هات و می شمرم
جای تو گریه می کنم، جای تو غصه می خورم

 

 

 

 

 

هرچی که دوست داری بگو، حرف های قلبت رو بزن
دل خوشی هات مال خودت، درد دلت برای من
من واسه ی داشتن تو، قید یه دنیا رو زدم
کاشکی ازم چیزی بخوای، تا به تو دنیام و بدم

هرچی که دوست داری بگو، حرفای قلب و بزن
دل خوشی هات مال خودت، درد دلت برای من
من واسه ی داشتن تو، قید یه دنیا رو زدم
کاشکی ازم چیزی بخوای، تا به تو دنیام و بدم

 

خودم بغل می گیرمت، پر می شم از عطر تنت
کاشکی تو هم بفهمی که، می میرم از نبودنت
خودم به جای تو شب ها، بهونه هات و می شمرم
جای تو گریه می کنم، جای تو غصه می خورم


یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:,

|
 

بیا در آغوش عشق



 

آرام باش، ما تا همیشه مال همیم، همیشه عاشق و یار همیم
آرام باش عشق من، تو تا ابد در قلبمی، تو همه ی وجودمی

بیا در آغوشم، جایی که همیشه آرزویش را داشتی،

جایی که برایت سرچشمه آرامش است

آغوشم را باز کرده ام برایت، تشنه ام برای بوسیدن لب هایت
بگذار لب هایت را بر روی لبانم،

حرفی نمی زنم تا سکوت باشد

بین من و تو و قلب مهربانت خیره به چشمان تو،

پلک نمیزنم تا لحظه ای از دست نرود تصویر نگاه زیبای تو

دستم درون دستهایت،

یک لحظه رها نمیشود تا نرود حتی یک ذره از گرمای دستان لطیف تو

محکم فشرده ام تو را در آغوشم،

آرزو میکنم لحظه مرگم همین جا باشد، همین آغوش مهربانت

چه گرمایی دارد تنت عشق من، رها نمیکنم تو را تا همیشه باشی در کنار قلب من

قلب تو میتپد و قلب من با تپش های قلبت شاد است،

هر تپشش فریاد عشق و پر از نیاز است

 

 

آرامم، میدانم اینک کجا هستم، همانجایی که همیشه آرزویش را داشتم

همانجایی که انتظارش را میکشیدم و هر زمان خوابش را میدیدم

آن خواب برایم یک رویای شیرین بود….

در آغوش عشق، بی خیال همه چیز،

نه میدانم زمان چگونه میگذرد و نه میدانم در چه حالی ام

تنها میدانم حالم از این بهتر نمیشود، دنیای من از این عاشقانه تر نمیشود

گرمای هوس نیست این آتش خاموش نشدنی آغوش پاکت

عشق است که اینک من و تو را به این حال و روز انداخته،

عشق است که اینک ما را به عالمی دیگر برده

  عشق است که من و تو را نمیتواند از هم جدا کند هیچگاه


خیلی آرامم، از اینکه در آغوشمی خوشحالم


یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:,

|
 

داره بارون میاد

 

من شبا به بدبختی خوابم میبره کلا در طول روز 5ساعت بیشتر نمیخوابم ولی

نمیدونم امروز چم شد که ظهر خوابیدم ،اراده ای برا خوابم نداشتم یهو سرمو گذاشتم

خوابیدم نمیدونم خوشحال باشم از خوابی که دیدم یا نه خوشحالم که بعد از مدت ها

دیدمش حتی صداشو شنیدم باورتون نمیشه حسش کردم بوسیدمش ،باهام حرف

زد خوب همو نگاه کردیم کاش بیدار نمیشدم کاش،العان که مینویسم داره بارون

میباره...


یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:,

|
 

دخترک عاشق

 

دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد… پسر قدبلند بود،
صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست
احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می
داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. در آن روزها، حتی یک
سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را
یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را
به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با
دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و
چشمان درشت را دوست خواهد داشت. دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و
وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.


 

 


 

 


 

 


 

در  نوزده سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و
پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که
همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها
حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود
نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.
روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت.
به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده
بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که
پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را
کوتاه نکرد. دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه
پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا
کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا
رسیده بود. دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر
پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و
تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج
پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و
داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد. زندگی ادامه داشت.
دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد.
شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می
کنم اما قلبم از آن توست… و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد. ده سال
بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و
در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار
می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت… شبی در باشگاهی، پسر را
مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس
اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر
با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید. زن پنجاه و
پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر
با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو
برابر آن پول و بیست درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد
کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟ پسر برای مدت
طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد. چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج
کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت. مدتی
بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک
ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش،
پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن
را برای من نگهدارید؟ پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد. مرد
هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک
ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره
چیست؟ مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را
از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم.
پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟ پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟ کاغذ به زمین
افتاد. رویش نوشته شده بود: معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که
بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد
.

 


یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:,

|
 

از تو به تو رسیدم

از تو به تو رسیدم ، شدم قلبی و برایت تپیدم ،
تا از تپشهای من ، مال تو باشم ،
همیشه و همه جا جزئی از وجود تو باشم


یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:,

|
 

همیشه مثله هم

 

اگر کسی دیوونت بود تو عاشقش باش
اگر عاشقت باشه تو دوستش داشته باش
اگر دوستت داشته باشه بهش علاقه نشون بده
اگر بهت علاقه نشون داد فقط لبخند بزن
اینطوری وقتی همیشه یک پله ازش عقب باشی
اگر یه وقت خسته شد و یک پله جا موند تازه میشین مثل هم…

 


یک شنبه 2 مهر 1391برچسب:,

|
 


به وبلاگ من خوش آمدید
fatemehabolhassani23@yahoo.com
نازترین عکسهای ایرانی

 

 

farnaz

 

آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391

 

متشكرم داداش مهربونم
تو رو وافعا میخواهم
تو رو وافعا میخواهم
امشب
تو خواب ببين..........
دوستت دارم تا پاي جون
وقتي دلم بهونه ميگيره
تقديم به خاله روشاي عزيزم كه عزيز خودمه
تقدیم به بهترینم عزیزترینم خاله آیناز نازم
خزون
اگه از عشق
حرف دلت را بگو
بیا در آغوش عشق
داره بارون میاد
دخترک عاشق
از تو به تو رسیدم
همیشه مثله هم
نجات عشق
شب و روزم همه تو

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق ممنوع و آدرس m4hsh4r.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





شهر خاموش
دلم برات تنگه
دنیای آبی حسین 1
دنیای آبی حسین 2
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

 

حمل و ترخیص خرده بار از چین
حمل و ترخیص چین
جلو پنجره اسپرت
سفارش آنلاین قلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 92
بازدید کل : 19077
تعداد مطالب : 66
تعداد نظرات : 46
تعداد آنلاین : 1


Alternative content


.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->